من و تو همون دوتا اناریم که رو شاخه کنار هم نشستیم. هنوز زوده واسه چیده شدنمون. اما از بین اینهمه آفت، از بین اینهمه دستای کوچولو و بزرگی که بازی بازی میوه های نارس و می کنن، جون سالم به در بردیم. رو این درختی که کسی هرسش نکرده. کسی باغبونش نبوده، از خاک خدا جون گرفتیم و سرخ شدیم.
کمی دیگه... کمی که بگذره، اونوقته که بزرگ شیم. کامل شیم. شیرین شیرین. بعد، کم کم ترک برمی داریم. اونوقته که خدا دست دراز می کنه و می چیندمون. می شیم میوه بهشتی خدا!
آهای خدا جون! من یه شرط واسه چیده شدن دارم! تو که دستت از همه دستا بزرگتره، تو که دستت از همه دستا قوی تره، تو که از همه خداهای جهان خداتری، این دوتا انارو با هم بچین. واسه تو که کاری نداره!
سلام
انار؟؟؟؟؟؟؟؟؟ میوه بهشتی
عاشق دونه ها ی انارم
عکس قشنگی بود
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی داری.و مطالب زیبایی.
به ما هم سر بزن خوشحال می شیم.
موفق و شاد باشی
**********************************************سارا******************