شوهر مدرسه ای

هر که رفت پاره ای از دل ما را با خود برد / اما او که با ماست / او که نرفته است / از او بپرسید که چه می کند با دل ما...

شوهر مدرسه ای

هر که رفت پاره ای از دل ما را با خود برد / اما او که با ماست / او که نرفته است / از او بپرسید که چه می کند با دل ما...

به نام پسر-دختر و  رب الارباب
مثل همیشه درست گفتی عزیز دلم
من و تو با هم می شیم یکی اما نه کمتر از یکی

 من وتو از جهتی سه تاییم و از جهتی یکی
هر جا که آشیونه ی ماست خدا هم هست... اینجوری می شیم سه تا......
وهر موقع بینمون عشق حاکم می شه طوری که حرارتش دلمون رو آتیش می زنه می شیم یکی.
بابونه جون
این خداست که به آتش عشق ما می دمه...مثل وقتی که به کالبد بی جون آدم و حوا دمید.
پس  هم  یکی هستیم و هستیم و هم سه تا با خدای بی همتا.
لی لی جون
دیدی چه خوب تو نستم فلسفه بافی کنم !
مسیحیا هم ماجرای (سه -گانه) پرستیشون رو هویجوری بافیدن...
ووقتی می پرسی اینی که گفتی یعنی چههه!!!!؟
می گن باید  مومن بشی تا درک کنی!
دخترکم

 این فلسفه ی زندگی ماست
پس اگه می خوای ماجرای این عشق رو ادراک کنی  بگو:
به نام پسر- دختر و رب الارباب.
 
محمد
 
نظرات 1 + ارسال نظر
کشکول یکشنبه 6 خرداد 1386 ساعت 22:26 http://kashkolans.blogsky.com

فلسفه زندگی ماست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد